روایت است وقتی ذوالجناح (اسب مخصوص ارباب) بی سوار
از میدان بازگشت ، حضرت رقیه تا صدای پای اسب پدر را
شنید سمت ذوالجناح دوید
ذوالجناح تیرهائی بر بدن داشت
و تا نزدیک حضرت رقیه رسید آرام شد
سرخود را سمت حضرت رقیه پائین آورد
و حضرت رقیه در گوش ذوالجناح مطلبی فرمودند که
ذوالجناح سر خود را بر زمین گذارد و مــُـرد
میدانید حضرت رقیه چه فرمودند که ذوالجناح با زخم تیر خود را
به خیام (خیمه ها ) رسانید ولی با جمله ای از پا افتاد ؟
حضرت رقیه فقط سوال کردند
بابا کجاست ؟
التماس دعا دارم.یا رقیه (س)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:محرم, | 12:16 | نویسنده : محمد |




















لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید